متهم: علی‌محمد بشارتی

تیر ۳۰, ۱۳۹۷

نام و نام خانوادگی:

علی‌محمد بشارتی جهرمی

زندگینامه:

علی‌محمد بشارتی جهرمی، متولد ۱۳۲۳ شهر جهرم است. او مدرک دکترای روابط بین‌الملل دارد.

مسئولیت‌ها:

ـ عضو ستاد استقبال از روح‌الله خمینی و از اولین بازجویان مخالفان انقلاب اسلامی

ـ عضو اولین شورای فرماندهی و از بنیان‌گذاران سپاه پاسداران در سال ۱۳۵۷

 ـ مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه احتمالا در سال ۱۳۵۸

ـ نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳

ـ قائم مقام وزیر امور خارجه از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۲

ـ وزیر کشور جمهوری اسلامی از ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶

ـ مشاور امنیتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰

ـ مشاور سیاسی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از ۱۳۸۰ تا کنون

 

موارد نقض حقوق بشر:

علی‌محمد بشارتی در تشکیل گروه قنات و شکنجه و آزار و اذیت مخالفان و دگراندیشان در روزها و ماه‌های اولیه انقلاب ۱۳۵۷ نقش داشته‌ است. او همچنین در سال ۱۳۶۰ به هنگام عضویت در «هیئت بررسی شایعه شکنجه»، با انکار شکنجه‌های اعمال‌شده علیه زندانیان سیاسی مرتکب نقض حقوق بشر شده است. او در زمانی که تصدی وزارت کشور را بر عهده داشت با تصویب «آیین‌نامه تعیین مصادیق البسه و آرایش‌های غیر مجاز» در تحدید آزادی‌‌های فردی و اجتماعی شهروندان نقش داشته است.  

عضویت در «هیئت بررسی شایعه شکنجه» مجلس شورای اسلامی

در ماه‌های آغازین سال ۱۳۶۰، به دلیل مراجعات و ارسال نامه‌های مکرر خانواده‌های زندانیان سیاسی زندان‌های جمهوری اسلامی به نمایندگان مجلس و طرح موضوع بدرفتاری و شکنجه زندانیان، هیئتی از سوی آیت‌الله خمینی برای بازدید و بررسی این موضوع به زندان‌های تهران ارسال شد. علی‌محمد بشارتی که در آن زمان نماینده جهرم در مجلس شورای اسلامی بود، به عنوان نماینده قوه مقننه در این هیئت انتخاب شد. در نتیجه بررسی این هیئت آمده بود:

«نظام حاکم بر بازجویی و بازپرسی دادگاه‌ها و زندان‌های ما به هیچ وجه مبتنی بر شکنجه نیست و اگر موارد معدودی نیز دیده شده به طور استثنایی و از سوی افراد غیر مسئول بوده است و اتهام وارده به روش بازجویی و بازپرسی از طرف یکی از مقامات کشور به هیچ وجه صحیح نمی‌باشد.»

حال آن‌ که شهادت شاهدان جان‌به‌دربرده از آن سال‌ها و خانواده آنها، خاطرات و روایت‌های منتشرشده کاملا مغایر ادعای این هیئت است.

سازمان عفو بین‌الملل در بخش ایران گزارشی با نام «شکنجه در دهه هشتاد» در باره شکنجه‌های رایج سال‌های اولیه پس از انقلاب می‌نویسد: «… شایع‌ترین شیوه‌های شکنجه که برای عفو بین‌الملل تشریح شده‌ است، شامل شلاق زدن با کابل بر تمام قسمت‌های بدن زندانی در حالی که او از ناحیه مچ دست آویزان است و یا کف پا در حالی که به تخت بسته شده است. شیوه‌های دیگر شامل سوزاندن با سیگار و اتو، شوک الکتریکی، باز کردن جریان آب با فشار به طرف زندانی و اعدام‌های ساختگی گزارش شده است….»

گروه قنات؛ سرکوب شدید دگراندیشان جهرم

در نخستین ماه‌های پس از انقلاب گروهی با نام قنات که علی‌محمد بشارتی از اعضا و سازمان‌دهندگان آن بود، مخالفان و دگراندیشان را به شدت شکنجه می‌کردند و در مواردی آنها را به قتل می‌رساند. مسعود نقره‌کار در کتاب «مقدمه بر کشتار دگراندیشان در ایران»، در باره شکل‌گیری این گروه می‌نویسد: «از بهمن‌ماه سال ١٣۵٧ حسین آقا (امام جمعه) [حسین آیت‌اللهی] و علی‌محمد بشارتی (که در کابینه  رفسنجانی وزیر کشور شد) سازماندهی علنی باندهای جنایتکار را آغاز کردند. این دو نفر «گروه ١۵ خرداد» را شکل دادند، باندی که در همان آغاز فعالیتش چندین همجنس‌گرا را به قتل رساند، ..افراد این گروه به صورت زنی به نام «گُلُو» اسید پاشیدند و او را کور کردند. (زن نابینایی که این روزها در میدان ششم بهمن جهرم گدایی می‌کند همان گُلُو، یکی از قربانیان این باند است)…. گفته می‌شود در ظرف دو هفته اول تیرماه سال ١٣۶٠ این گروه ده‌ها نفر از جوانان شهر را پس از شکنجه به قتل رسانده و پیکر آن ها را درون قنات‌های اطراف شهر جهرم انداختند. قربانیان این گروه دگراندیشان دینی (بهائیان)، جنسی و سیاسی (گروه‌های چپ و مجاهدین) بودند.

با توجه به شهادت شاهدان این گروه تا پایان تابستان ۱۳۶۰ همچنان به کشتار و سرکوب در جهرم می‌پرداختند. شهادت سه تن از شاهدان عینی محلی در مصاحبه با منیره برادران که در تارنمای بیداران، منتشر شده، نشان‌دهنده نقش علی‌محمد بشارتی جهرمی در این جنایات است. یکی از این شاهدان گفته است: «چند ماه پیش از انقلاب، خط ضدیت با دگراندیشان و دگرباشان شروع شد. غیر از امام جمعه، شخص دیگری هم بود که خط‌دهنده و سازمان‌دهنده حزب‌الله بود. او علی محمد بشارتی بود که در کابینه آقای رفسنجانی وزیر کشور شد. پیش از وزارت، نماینده جهرم در مجلس شورای اسلامی بود….در رابطه با سازمان مجاهدین دستگیر شده بود. اما در زندان تغییر موضع داده و به موتلفه اسلامی پیوسته بود. بعد از آزاد شدن از زندان شاه در سال ١٣۵۶ آمد جهرم، که زادگاهش بود. از همان زمان برای تبلیغات تعصب‌آمیز به امام جمعه و دیگران خط می‌داد و شده بود مشاور امام جمعه…. [این شدت و حدت عمل در جهرم به خاطر حضور بشارتی و آیت‌اللهی بود.] که از همان زمان‌ها توطئه می‌چیدند و برای قتل کمونیست‌ها و مجاهدین نقشه می‌کشیدند. و تبلیغات ضد کمونیستی راه می‌انداختند. یادم است که در جنگ کردستان، ١٢ تن از بسیجی‌های جهرم کشته شدند. در آن موقع در سخنان پیش از خطبه نماز جمعه، بشارتی صحبت کرد. من از رادیو جهرم می‌شنیدم که می‌گفت کمونیست‌ها این بچه‌های ما را کشتند‌، قاسملو (رهبر حزب دمکرات کردستان ایران، که بعدها به وسیله جمهوری اسلامی ترور شد) و فدائیان جگرشان را در آوردند، کباب کردند و با شراب خوردند. در این موقع صدای جمعیت نمازگزار بلند شد: “مرگ بر کمونیست، مرگ بر منافق.” »

یکی دیگر  شاهدان عینی محلی در مصاحبه با منیره برادران در باره علی‌محمد بشارتی می‌گوید: «او نماینده آیت‌الله خمینی در جهرم بود. او با همکاری بشارتی فجایع زیادی آفرید. بعد از سال ١٣۴٢ و به دنبال انتقادات خمینی به انقلاب شاه و مردم، که منجر به تبعید او شد، آیت‌اللهی به صف طرفداران خمینی پیوست و مبلغ دیدگاه‌های او شد. چند بار توسط ساواک دستگیر شد و دستگیری‌اش به درازا نکشید. رژیم شاهنشاهی خطر زیادی از طرف این‌ها احساس نمی‌کرد. آنها هم خیلی تند نمی‌رفتند.»

این شاهدان در باره شکل‌گیری و اعضای اصلی این گروه می‌گویند: «کسانی که در باره این جنایت‌ها تصمیم می‌گرفتند عبارت بودند از علی محمد بشارتی، حسین آیت‌اللهی، حاج مهربان، پرنیان و… . این‌ها از قبل از انقلاب هم دور هم جمع می‌شدند و مجمع علیه بهائی‌ها داشتند. هم‌زمان با انقلاب به شیوه‌های ترور متوسل شدند و برای این کار گروه ۱۵ خرداد را بنیان گذاشتند. این گروه بعدها در سال ١٣۶٠ گروه قنات نام گرفت. افراد گروه برای خودشان لایحه‌ای هم نوشته بودند به نام لایحه قنات. هر وقت دست به ترور می‌زدند و یا کسی را شکنجه می‌کردند، کاغذ را نشان می‌دادند و می‌گفتند این لایحه «در مورد دشمنان» باید اجرا شود. منظور از دشمن، مخالفان، هواداران مجاهدین و چریک‌های فدایی، همجنس‌گرایان و حتی کسانی بودند که به دلایل صرفا خصوصی دشمن محسوب می‌شدند. این‌ها را می‌گرفتند می‌بردند سر قنات و می‌بستند به رگبار یا با مته و چاقو تکه‌تکه‌شان می‌کردند. بعد تن مرده یا نیمه‌جان قربانی‌شان را در قنات می‌انداختند. علی محمد بشارتی گفته بود اگر روزی کسی را برای کشتن گیر نیاوردید، خری را بگیرید و ببرید سر قنات و بکشید. چنین توصیه‌ای به این خاطر بود که خوی آدم‌کشی در حزب‌اللهی‌ها همچنان باقی بماند.»

صولت یکی از شاهدان عینی که خود از اهالی جهرم است، در شهادتش به “عدالت برای ایران” در همین رابطه گفته است: «..بشارتی نام مشهور دیگری از عوامل جنایت‌های آن سال‌ها است. دختر خواهرش با ما زندان بود. فامیلش یادم نیست. خودش از دایی‌اش می‌گفت. همان موقع یکی از بچه‌های جهرم را تکه‌تکه کرده بودند، به نام حمید غفوری که جنازه‌اش را به خانواده‌اش تحویل می‌دهند. جنازه را تکه‌تکه‌اش کرده بودند و ازشان می‌خواهند که در باغچه‌ خانه‌شان چالش کنند. در جریان کشته شدن او، بچه‌ خواهر بشارتی گفت که دایی من دست داشته و یکی از عوامل کشتن حمید غفوری بوده. می‌گفت که بچه‌ها را توی قنات می‌انداخته…»

میترا لاگر،از دیگر فعالان سیاسی سابق شهر جهرم، در شهادت خود به مرکز اسناد حقوق بشر ایران در باره این گروه می‌گوید: «زمانی که من در زندان بودم [اوایل تابستان ۱۳۶۰]  پسرخاله‌ام‎  حمید توسط گروه قنات کشته شده بود. آنها ابتدا با چاقو او را زدند و در خیابان رهایش کردند تا بمیرد. بعد مردم به او کمک کردند و او را به بیمارستان رساندند. این گروه قنات آنقدر وحشتناک بودند که حتی کسانی که به مجروح کمک می ‎کردند را نیز با چاقو می‎ زدند. بعد از درمان پسرخاله ‎ام، حمید، بهبود می‏یابد و می‌تواند در روز بعد از بیمارستان مرخص شود، اما این گروه دوباره به بیمارستان حمله می‎کند. آنها مسلح بوده و به هر یک از اتاق‌های بیمارستان یورش می‎آورند و بیماران آن را مضروب کرده و حتی یکی از آنها را با اسلحه می ‎کشند. وقتی آنها وارد اتاق پسرخاله‎ام می‎شوند سُرُم را که به دست پسرخاله‎ام وصل بود را از دستش در می‎آورند و در چشمش فرو می‎کنند. سپس او را با تختش از بیمارستان خارج می‎کنند. وقتی دکترها به این کار آنها اعتراض می‎کنند آنها می‎گویند، “شما حق حرف زدن ندارید. ما حزب‌الله‎، ارتش خدا هستیم. .. سه روز بعد نیروهای ژندارمری توانست جسد حمید را از قنات‌های خارج از شهر پیدا کنند. …. جای شکنجه بر تمام بدن او هویدا بود. اعضای بدن او مثله و تمام بدنش با سیگار سوزانده شده بود. یک چشمش را در آورده بودند و تمام پشتش چاقو چاقو شده بود.»

یکی دیگر از شاهدان می‌گوید که غیر از این شیوه‌های ترور عریان، اشکال دیگر سرکوب هم بود؛ تصفیه‌ها و اخراج‌ها: «یک کمیته تشکیل شده بود در سال ١٣۵٩، از علی‌محمد بشارتی، ابراهیم جمالی، آتشی، نصرالله میمنه، حاج مهربان و رئیس وقت سپاه پاسدارن به نام «کمیته تصفیه شهر جهرم» که در اطلاعیه‌هاشان اسامی تصفیه‌شدگان را اعلام می‌کردند و آن را به در و دیوار شهر می‌زدند. بدون اینکه دلیل این اخراج‌ها را روشن کنند. اگر هم کسی مسئله را دنبال می‌کرد، پاسخ می‌شنید: “خودت بگو چه کار کرده‌ای که باعث اخراجت شده.” بیش‌ترین تصفیه در آموزش و پرورش بود. در شغل‌های دیگر هم بود.»

یکی از شاهدان در باره نقش بشارتی در سپاه جهرم می‌گوید: «علی‌محمد بشارتی و حسین آیت‌اللهی کمیته‌هایی را هم در ژاندارمری و شهربانی ایجاد کردند که اعضایشان از حزب‌الله بودند. بشارتی سپاه جهرم را سازمان داد زمانی که خودش در کمیته سلطنت‌آباد بود، چند نفر از جوانان مذهبی شهر را برد آنجا و در کمیته سلطنت‌آباد طرح سپاه جهرم را ریختند. یکی از این افراد که بعدا مجاهد شد، توضیح داد که بشارتی گفته بود باید همه این فدایی‌ها را بکشیم- اکثر چپ‌های جهرم طرفدار سازمان چریک‌های فدایی بودند.»

تصویب «آیین‌نامه تعیین مصادیق البسه و آرایش‌های غیر مجاز»

«آیین‌نامه تعیین مصادیق البسه و آرایش‌های غیر مجاز» در زمان تصدی علی‌محمد بشارتی در وزارت کشور در شهریورماه ۱۳۷۵ در وزارت کشور به تصویب رسید. بسیاری از مواد این آیین‌نامه از مصادیق بارز تبعیض و تحدید آزادی‌های فردی و اجتماعی به شمار می‌آید و بشارتی باید در قبال تصویب آن به مجلس پاسخگو باشد. برای مثال در بخشی از این آیین‌نامه ذیل «مصادیق غیر مجاز در واردات، تولید، توزیع و فروش انواع البسه آمده است:«…  لباس‌هایی که آلات موسیقی مانند گیتار، ویولون، شیپور و چنگ و امثالهم روی آنها چاپ، گلدوزی، تکه‌دوزی، بافته، نصب و یا الصاق شده باشد. لباس‌هایی که روی آنها تصاویر فکاهی و پوچ و بی‌معنا مانند کفش سوراخ‌شده که انگشت شصت از آن بیرون آمده باشد، تصاویر آدم‌های معتاد چاپ، گلدوزی، تکه‌دوزی، نصب و یا الصاق شده باشد. لباس‌هایی که روی آنها عبارات عاشقانه و مبتذل مانند مرا ببوس، دوستت دارم و الفاظ و کلمات مشابه چاپ، گلدوزی، تکه‌دوزی، بافته، نصب و یا الصاق شده باشد….»

ـــــــــــ

منابع دیگر:

روزنامه کیهان، ۳۰ فروردین ۱۳۶۰ صفحه اول و دوم

روزنامه اطلاعات، ۳۰ فروردین ۱۳۶۰، شماره ۱۶۴۰۶، صفحه ۱۵

حسین آیت‌اللهی، امام جمعه شهر جهرم است. علاوه بر شهادت‌های ذکرشده در متن، عصمت وطن‌دوست نیز در شهادت خود در «ایران تریبونال» (دادگاه مردمی برگزارشده از سوی خانواده قربانیان دهه ۶۰ شمسی در ایران)، درژوئن ۲۰۱۲ لندن به نقش آیت‌اللهی در فجایع جهرم اشاره می‌کند. حسین آیت‌اللهی در سال ۱۳۷۹ در گذشته است. تصاویری از این شهادت را اینجا ببنید.

 

*آخرین به‌روزرسانی: ۳ اسفند  ۱۳۹۶*

منبع: وب‌سایت عدالت برای ایران