متهم: سید شمس‌الدین کاظمی

تیر ۳۱, ۱۳۹۷

نام و نام خانوادگی:

سید شمس‌الدین کاظمی

مسئولیت‌ها:

ـ بازپرس دادگاه انقلاب دزفول در دهه ۶۰

ـ هم‌اکنون: وکیل پایه یک دادگستری در دزفول و عضو کانون وکلای دادگستری استان خوزستان

 

:موارد نقض حقوق بشر

سید شمس‌الدین کاظمی به‌عنوان بازپرس دادگاه انقلاب دزفول در دهه ۶۰، در شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی نقش و مشارکت موثری داشته‌است. او در سال ۶۷ عضو کمیته‌ای موسوم به «هیات مرگ» بود که پس از چند سوال درباره عقاید سیاسی و یا مذهبی زندانیان، تصمیم به اعدام یا زنده‌ماندن آنها می‌گرفت.

در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷، چندین هزار زندانی سیاسی در ایران، با فتوای روح‌الله خمینی و تصمیم مقامات قضایی و اطلاعاتی اعدام شدند. تمامی آنها پیش از این به مجازات زندان محکوم شده و در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند و دوران محکومیت برخی از آنان نیز به پایان رسیده بود.

 

جواد قلاوند در شهادتی برای عدالت برای ایران، مشارکت شمس‌الدین کاظمی در شکنجه برادرش، یحیی قلاوند، از زندانیان سیاسی که در سال ۶۷ اعدام شد، را چنین شرح داده‌است:

«برادرم اسمش یحیی بود. او در تاریخ ۱۰شهریور ۶۱  دستگیر شد و در سال ۶۷ ده سال حکم گرفت… که سال ۶۷ اعدامش کردند. داداش من تا زمانی که من در همان شهرستان خودمان بودم در زیر شکنجه‌ها عقیمش کرده بودند و یک چشمش کور شده بود. برادرم مشکل معده داشت، ما هر کاری می کردیم که بیرون بیاوریمش برای دکتر قبول نمی‌کردند، ما یک سری قرص برای او می‌گرفتیم، قرص‌ها را هم به او نمی‌دادند، اگر هم می‌دادند کم می‌دادند… تا این‌که معده برادرم خون‌ریزی کرد… تا ما توانستیم  برادرم را به دکتر ببریم در شهرستان اندیمشک… با سه تا از بازجوهای زندان یونسکو، یکی  شمس‌الدین کاظمی اسمش بود، یکی گندمکار و سومی را من نمی‌شناسم، با یک پیکان آوردند در یک بیمارستان که خارج از شهر است. در واقع زمان شاه، شیر و خورشید، و  در زمان خمینی، هلال احمر به آنجا می‌گویند. ما توانستیم با یک دکتر صحبت کردیم، قبول نکردند که یک دکتر ایرانی برادرم را معاینه کنند چون می‌‌دانستند  تحت تاثیر قرار می‌گیرد. این‌ها[شمس‌الدین کاظمی و همراهانش]، اجازه دادند یک دکتر پاکستانی [برادرم را] معاینه کرد. منتظر بودیم…  بعد داداش ما رفت داخل اتاق، به محض این‌که دکتر معاینه‌اش کرد، دکتر پاکستانی آمد و یک‌دفعه برافروخته شد … داد و بیداد کرد، گفت آره شما این را شکنجه کرده‌اید، شما این را عقیم کردید، فلان کردید، این  دیگر آدم نمی‌شود. بعد یک سری از همشهری‌ها و پدرم خیلی ناراحت شدند.»

 

محمدرضا آشوغ، از معدود جان‌به‌دربردگان کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ در زندان یونسکو دزفول (که الان به خانه معلم تبدیل شده)، در شهادتی نزد عدالت برای ایران، درباره شکنجه‌گربودن شمس‌الدین کاظمی می‌گوید:

 «هر بار من رو چهل ضربه شلاق اعترافی می‌زدند که توسط کفشگیری و چند تا پاسدار دیگه بود و بازپرسی بود به اسم شمس‌الدین کاظمی که این هم حضور داشت و این می‌آمد لباس‌های من را که روی نیمکت دراز کشیده بودم و بسته بودم، این لباس‌ها رو بلند می‌کرد و به زبان محلی می‌گفت محمدرضا این‌ها خون‌هایی هستند که برای مسعود و مریم ریخته می‌شود… من هم چنین چیزی را می‌گفتم؛ می‌گفتم قبول نیست و آنها ادامه می‌دادند و من را داغون می‌کردند و می‌انداختند توی سلول و این جریان شش بار ادامه داشت و یازده ماه طول کشید »

 

محمدرضا آشوغ که توسط «هیات مرگ» در دزفول به اعدام محکوم شده بود، در شهادت خود برای عدالت برای ایران حضور شمس‌الدین کاظمی در «هیات مرگ»  را نیز شرح داده‌است:

«روز ۸ مرداد [۱۳۶۷] به ما گفتند یک هیات عفو می‌خواد به زندانیا[ن] عفو بده که در همون روز همه ما رو به صف کردند و بردند به محوطه زندان. تعداد زیاد بود شاید بگم حدودا بین ۸۰ تا ۱۰۰ نفر بود. چشم‌بسته هم بودیم و اونجا دیگه نه وکیل داشتی نه حق دفاعی و نه هیات منصفه‌ای بود. ما هم همه حکم زندانی داشتیم از قبل. از خود دادستان و همین هیات گرفته بودیم و چندین سال هم گذشته بود از زندان ما…  شروع کردند نفر به نفر… ما چشم‌بند رو بلند می‌کردیم.  نوبت به من رسید و از من سوال کرد که شما مسلمان هستید؟ منم گفتم بله من مسلمان هستم. پدرم گفته ما مسلمان هستیم. گفت پدرت گفته؟ گفتم بله! من، پدرم گفته تو مسلمانی. خب من مسلمونم. گفت تو اگه مسلمانی الان برای اسلام می‌جنگی؟ گفتم والا نمی‌دونم چیه. گفت برای ایران می‌جنگی؟ گفتم بله برای ایران می‌جنگم اگر مشکلی برای ایران پیش بیاد من برای ایران می‌جنگم بعد گفت حالا اگر کسی به کشور ما حمله کنه تو میری؟ گفتم بله اگر لازم باشه و آزاد باشم می‌جنگم. بعد گفت که نه! اصلا تو می‌گی من مسلمانم حاضری الان بری رو مین برای اسلام؟ که گفتم این چه سوالیه که شما می‌کنی. مگه من دیوانه‌ام که تا مسلمان شدم باید برم روی مین!

حاکم شرع محمدحسین احمدی [شاهرودی] بود، نشسته بود. بعد علیرضا آوایی، شمس‌الدین کاظمی نشسته بود و حردوانی رییس زندان نشسته بود مسئول اطلاعات نشسته بود یه دو تا لیست بود [از] صورت اسامی افراد. مامور اطلاعات گفت بگذارش تو اون لیست. بعد گفت چشم‌بندت رو بکش پایین و بعد نوبت بچه‌های دیگه [شد]. .. و چند نفر دیگه بودند و در همین حد یک دقیقه‌ای صحبت کردند و اونها حکم اعدام رو صادر کردند.»

 

کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۶۷ توسط وکلای بین‌المللی حقوق بشری چون جفری رابرتسون، همچنین دادگاه مردمی ایران تریبونال وسازمان دیده‌بان حقوق بشر به‌عنوان جنایت علیه بشریت به رسمیت شناخته شده‌ است.

سازمان ملل قربانیان کشتار سال ۱۳۶۷ را به‌عنوان «ناپدیدشده قهری» به رسمیت شناخته‌ استبه‌رسمیت‌شناخته‌شدن قربانیان کشتار ۶۷ به‌عنوان ناپدیدشده قهری، دولت جمهوری اسلامی ایران را بر اساس قوانین بین‌المللی موظف می‌کند که حق خانواده‌های قربانیان برای دانستن حقیقت درباره سرنوشت و محل دفن عزیزان‌شان را ادا کند و مسئولان آن را تحت تعقیب قرار دهداز نظر حقوق بین‌الملل، ناپدیدشدگی قهری نقض مداوم حقوق بشر و یک جرم بین‌المللی است و تا زمانی که فرد ناپدیدشده پیدا یا سرنوشت‌اش به‌طور کامل معلوم نشود، حتی با وجود گذشت چند دهه، مشمول مرور زمان نمی‌شود.

 

*آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ تیر ۱۳۹۷*

منبع: وب‌سایت عدالت برای ایران