مرداد ۱۳, ۱۳۹۶
نام و نام خانوادگی:
رضا صرامی
زندگینامه:
از پیشینه و سوابق او اطلاع دقیقی در دست نیست.
ـ رئیس سازمان زندانهای استان خوزستان از ۱۳۶۴ تا اردیبهشت ۱۳۷۵
موارد نقض حقوق بشر:
ـ کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷
رضا صرامی بهعنوان رئیس سازمان زندانهای استان خوزستان در کشتار زندانیان سیاسی زندان فجر اهواز، در تابستان سال ۱۳۶۷ نقش تصمیمگیر داشته است.
در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷، چندین هزار زندانی سیاسی در ایران، با فتوای آیتالله خمینی و تصمیم مقامات قضایی و اطلاعاتی اعدام شدند. تمامی آنها پیش از این به مجازات زندان محکوم شده و در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند و دوران محکومیت برخی از آنان نیز به پایان رسیده بود.
مهری القاسپور که طی سالهای ۶۵ تا ۶۸ در زندان فجر اهواز زندانی بوده است، درباره نقش رضا صرامی در کشتار زندانیان سیاسی این زندان در سال ۶۷، نزد عدالت برای ایران چنین شهادت دادهاست:
«یادم است تقریباً تیرماه [۱۳۶۷] بود، ساعت ده شب یکمرتبه چراغها خاموش شد و «صرامی»، که آن زمان رئیس زندانهای خوزستان بود، از بلندگوهای زندان شروع کرد به داد و فریاد و گفت: «و المنافقین الکفار.. ما همهتان را نابود میکنیم و همهتان را از بین میبریم.»
بعد بلافاصله بعد از این صحبتی که کرد شروع به تیراندازی کردند. یادم است که همه ما زیر پنجره [پناه گرفتیم] و بیاختیار یک حالتی گرفته بودیم که مثلاً میخواهیم از خودمان در مقابل تیراندازی دفاع کنیم. بعد از همین صحبتی که «صرامی» کرد فردا صبح، آمدند گفتند همهتان آماده باشید و چادرهایتان را سر کنید. بعد بازجوییها شروع شد. [بازجوییهای سال ۶۷ واعدامها] در خود زندان فجر [انجام شد.] سه روز اینطوری بازجوییها ادامه پیدا کرد . بازجویی آخری که پس دادیم با چشمبند بود.
فردا صبح اولین نفری را که صدا کردند من بودم. بعد «صرامی» همین سوالات را پرسید که خدا را قبول داری، سازمانت را قبول داری و جمهوری اسلامی را قبول داری. من هم گفتم که: «من جمهوری اسلامی را قبول ندارم، خدا را هم قبول ندارم، جریانم را هم قبول دارم.»
روز بعد دوباره گفتند بیایید بیرون. من و «پروین باقری» و «سکینه دلفی» و یک خانم دیگر را چشمبند زدند و گفتند بروید بازجویی. دوباره ما را به اتاقی بردند. من را پشت میز نشاندند. [صرامی] دوباره همان سؤالات را پرسید و از «پروین» و «سکینه دلفی» سؤال کرد و آنها دفاع کردند. لااقل این «سکینه دلفی» که با من بازجویی میشد و «پروین باقری» اصلاً مجاهد نبود[ند].
«سکینه» اعدام شد، «زهرا» اعدام شد، «نادره» اعدام شد، «زینب» اعدام شد، «پروین» اعدام شد، «مهرداد» اعدام شد، بچهها اعدام شدند…… میدانم که دوازده نفر از بچههای زن مجاهد که با ما بودند [اعدام شدند]. همه بچههای مجاهد را اعدام کردند. حکم[زینب] تمام شده بود و باید آزاد میشد ولی او را برگرداندند و دو ماه بعد اعدام شد.»
همچنین ابراهیم علاسوند(دلا)، دیگر زندانی سیاسی زندان فجر اهواز در سال ۶۷، طی شهادتی نزد سازمان عدالت برای ایران، درباره کشتار تابستان ۱۳۶۷ در زندان فجر اهواز میگوید:
«[زندانیان] بند رو میبردند توی حیاط، صرامی میاومد باهاشون صحبت میکرد. یه تعداد اونجا از هر بندی سوا کردند و یه تعدادی رو فرستادند دوباره بند. اونها رو که سوا کردند فرستادند انفرادی. بعد یک سری دوباره اینها رو محاکمه کردند. محاکمههای یک دقیقهای…صرامی با پرونده ریز و درشت همه هم آشنا بود. خیلی آدم خشنی هم بود.»
کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۶۷ توسط وکلای بینالمللی حقوق بشری چون جفری رابرتسون، همچنین دادگاه مردمی ایران تریبونال و سازمان دیدهبان حقوق بشر بهعنوان جنایت علیه بشریت به رسمیت شناخته شده است.
سازمان ملل قربانیان کشتار سال ۱۳۶۷ را بهعنوان «ناپدیدشده قهری» به رسمیت شناخته است. بهرسمیتشناختهشدن قربانیان کشتار ۶۷ بهعنوان ناپدیدشده قهری، دولت جمهوری اسلامی ایران را بر اساس قوانین بینالمللی موظف میکند که حق خانوادههای قربانیان برای دانستن حقیقت درباره سرنوشت و محل دفن عزیزانشان را ادا کند و مسئولان آن را تحت تعقیب قرار دهد. از نظر حقوق بینالملل، ناپدیدشدگی قهری نقض مداوم حقوق بشر و یک جرم بینالمللی است و تا زمانی که فرد ناپدیدشده پیدا یا سرنوشتاش بهطور کامل معلوم نشود، حتی با وجود گذشت چند دهه، مشمول مرور زمان نمیشود.
*آخرین بهروزرسانی ۲۳ اسفند ۱۳۹۶*
این مطلب برگرفته از وبسایت عدالت برای ایران است.