دفن‌کردن گذشته: تخریب عامدانه گورهای جمعی سال ۱۳۶۷ در ایران

بهمن ۱۳, ۱۳۹۵

متنی که می‌خوانید، ترجمه گزارشی است که عدالت برای ایران در بهمن ۱۳۹۵ به گروه کاری ناپدیدشدگان قهری تسلیم کرد. متعاقب آن، در فوریه ۲۰۱۷، این نهاد سازمان ملل، خلاصه‌ای از این گزارش را به دولت ایران برای پاسخ‌دادن ارسال کرد. پس از آن نیز در گزارش‌های متعدد این گروه و همچنین سایر نهادهای سازمان ملل به مفاد این گزارش اشاره شده است.

 نسخه پی‌دی‌اف این گزارش به فارسی

اصل گزارش به زبان انگلیسی

 

دفن‌کردن گذشته: تخریب عامدانه گورهای جمعی سال ۱۳۶۷ در ایران

سند ارجاعی به کارگروه ویژه ناپدید‌شدن‌های اجباری یا غیر ارادی سازمان ملل متحد

 

عدالت برای ایران

بهمن ۱۳۹۵

مقدمه

در دهه ۶۰ (شصت)، مقامات ایران هزاران نفر را به خاطر عقاید سیاسی یا باورهای مذهبی‌شان، خودسرانه به زندان انداختند، شکنجه دادند، سر‌به‌‌نیست کردند و به قتل رساندند. با اجرای طرحی برای نابودسازی نظام‌مند زندانیان سیاسی در سرتاسر کشور به‌وسیله مقامات جمهوری اسلامی، این کشتارهای دسته‌جمعی در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به طرز مخوفی به اوج رسید. در فاصله‌ تنها چند هفته، حدود ۵۰۰۰ زندانی بعد از ممنوع‌الملاقات شدن، مخفیانه و بدون محاکمه، اعدام، و درون گورهای انفرادی بی‌نام‌و‌نشان یا گورهای ‌جمعی مدفون شدند.

به خانواده‌های قربانیان خبری از سرنوشت عزیزانشان نمی‌دادند. از پاییز سال ۱۳۶۷ به بعد، مسئولان به خانواده‌های قربانیان اطلاع دادند که بستگانشان اعدام شده‌اند، هرچند زمان و جزئیات این اطلاع‌رسانی در شهرهای مختلف متفاوت بود. با این حال، مسئولان هیچ وقت اجساد قربانیان را برای برگزاری مراسم تدفین متعارف به خانواده‌های‌شان بازنگرداندند. همچنین هیچ اطلاع دقیقی درباره شرایط یا دلایل اعدام‌ها یا محل دفن این افراد ارائه نکردند.

اکنون بعد از سه دهه، همچنان اطلاعات اندکی درباره تعداد و محل این گورها در دست است. طبق تحقیقات موجود، دست کم محل ۷۴ گورستان‌ دسته‌جمعی احتمالی در ایران شناسایی شده است.[۱] تا به امروز، عدالت برای ایران توانسته است محل ۱۰ گور جمعی را تائید کند. این سازمان همچنان به تلاش‌های خود برای انجام تحقیقات مستقل و کسب اطلاعات درباره دیگر گورهای جمعی ادامه می‌دهد (پیوست ۱ را ببینید).

سند ارجاعی حاضر گزارشی است درباره وضعیت چهار گور جمعی و گستره اقدامات مقامات ایرانی برای تخریب آنها. این گورها در داخل یا نزدیکی قبرستان بهشت رضای مشهد در استان خراسان رضوی، قبرستان تازه‌‌آباد رشت در استان گیلان، قبرستان بهشت‌آباد اهواز در استان خوزستان، و خاوران در جنوب شرقی پایتخت، یعنی تهران، واقع شده‌اند.

روش‌های حیرت‌انگیزی که برای پنهان‌سازی آثار و شواهد این گورهای جمعی به کار گرفته شده از این قرارند:

  • خاک‌برداری‌های مکرر با بولدوزر؛
  • تبدیل محل گورهای جمعی به اماکن بدمنظره و بدبوی تخلیه زباله؛
  • پنهان‌سازی محل گورهای جمعی زیر قطعه قبرهای انفرادی جدید؛
  • ریختن بتون بر روی گورهای دسته‌جمعی؛ و
  • بازداشتن خانواده‌ها و مردم از تکریم محل‌ گورهای جمعی، از جمله ممانعت از نصب بنای یادبود و سنگ قبر یا آراستن محل با گل، عکس، لوح و پیام‌های محبت‌آمیز.

علاوه بر نابودسازی آثار فیزیکی گورهای جمعی، مسئولان جمهوری اسلامی از روش‌های گوناگونی برای از بین بردن کلیه آثار اعدام‌های فراقضایی و پنهان کردن حقیقت، از جمله تعداد دقیق و هویت سیاسی قربانیان و هویت مسئولان استفاده کرده‌اند.

مقامات، نام اعدام‌شدگان سال ۱۳۶۷ را از فهرست آمار عمومی متوفیان حذف کرده‌اند. تحقیقات عدالت برای ایران نشان می‌دهد که همین شیوه در مورد بسیاری از افراد اعدام‌شده در اوایل دهه ۶۰ نیز به کار رفته است. در تهران، خانواده‌های برخی از قربانیان اعدام‌های سال ۱۳۶۷، مکررا خواستار دسترسی به آمار فوت‌شدگان و دفن‌شدگان شده‌اند که نزد سازمان بهشت زهرا به عنوان مسئول قانونی جمع‌آوری چنین داده‌هایی نگهداری می‌شود. این سازمان از دادن هرگونه اطلاعات کتبی خودداری کرده است. در برخی موارد، کارکنان شفاها به خانواده‌ها اطلاع داده‌اند که بستگانشان در خاوران دفن شده‌اند.

مسئولان همچنین در گواهی فوت قربانیان علت مرگ را به گونه‌ای دیگر جلوه داده‌اند. عدالت برای ایران رونوشت ۱۸ گواهی فوت را به دست آورده است. تنها در سه مورد از آنها علت مرگ «اعدام» یا «دار زدن» عنوان شده‌است. در سه مورد از گواهی‌های فوت، جای علت مرگ خالی گذاشته شده‌ است. در ۱۲ گواهی دیگر علت مرگ زندانیان اعدام‌شده در دهه ۶۰ چیز دیگری عنوان شده است. در سه مورد از این گواهی‌ها، «فوت» را دلیل مرگ عنوان کرده‌اند و در چهار مورد دیگر “مرگ طبیعی” و در سه گواهی دیگر نیز مرگ به بیماری‌هایی مانند خونریزی یا سکته نسبت داده شده است. در یکی از این گواهی‌ها ادعا شده  که زندانی سیاسی اعدام‌شده در اثر «تصادف اتومبیل» کشته شده است و یکی دیگر نیز « طبیعی در منزل» را دلیل مرگ عنوان کرده است.

بسیاری از خانواده‌ها به عدالت برای ایران گفته‌اند که به دلیل این قبیل تحریف‌های عامدانه، آنها هیچ‌‌وقت برای گرفتن گواهی فوت درخواست نداده‌اند. برخی دیگر نیز گفته‌اند که به دلیل انواع و اقسام ضرورت‌های قانونی و اداری، مجبور بوده‌اند برای گرفتن گواهی فوت اقدام کنند و این قبیل تحریف‌ها را بپذیرند.

۱. مشهد

چند روز بعد از اینکه ایران قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل را که خواستار آتش‌بس فوری میان ایران و عراق شده بود پذیرفت، در زندان وکیل آباد مشهد شرایط خاص برقرار شد و ارتباط زندانیان سیاسی با دنیای بیرون از زندان قطع شد. طی هفته‌ها و ماه‌های بعدی، به اعضای خانواده‌های زندانیانی که برای ملاقات به زندان می‌رفتند، اطلاعات نادرست می‌دادند. به بعضی از آنها می‌گفتند که عزیزان‌شان را به زندان‌های دیگری منتقل کرده‌اند و آنها را بازخواهند گرداند. به برخی دیگر می‌گفتند که بستگان‌شان را به جزیره‌ای فرستاده‌اند که محل نگهداری معتادان مواد مخدراست. به تعداد اندکی نیز گفته بودند که عزیزان‌شان آزاد شده‌اند و تصمیم گرفته‌اند به خارج از کشور بروند.

ابهام درباره سرنوشت و محل زندانیان سیاسی زندان وکیل‌آباد حدود پنج ماه ادامه یافت. حدودا از آذر ۱۳۶۷ بود که مسئولان شروع به دادن خبر اعدام این زندانیان به خانواده‌هایشان کردند. برای برخی از خانواده‌ها این انتظار فرساینده تا فروردین ۱۳۶۸ همچنان ادامه داشت. هیچ گزارشی مبنی بر دادن وصیت‌نامه یا وسایل متعلق به این افراد به خانواده‌هایشان وجود ندارد.

بر  اساس فهرستی که به وسیله امیر میرزاییان، یکی از زندانیان سیاسی سابق، جمع‌آوری شده است، در تابستان ۱۳۶۷ حداقل ۱۷۰ زندانی سیاسی در زندان وکیل‌آباد اعدام شده‌اند. دست‌کم ۱۵ تن از زندانیان اعدام‌شده در زمان بازداشت زیر ۱۸ سال بوده‌اند.

خانواده‌های داغ‌دیده بعد از آگاهی یافتن از اعدام‌ها، به مراجع دولتی متعددی از جمله دادسرا و دادگاه‌های انقلاب اسلامی مراجعه کردند، و خواستار تحویل‌گرفتن اجساد یا دست‌کم آگاهی یافتن از محل دفن آنها شدند. از کمک به بسیاری از این خانواده‌ها خودداری شد و آنها هیچ‌گونه اطلاعی درباره محل دفن زندانیان اعدام شده به دست نیاوردند. به آنها صرفا گفته شد که بستگانشان «قانون‌شکنانی» بوده‌اند که حق برخورداری از مراسم خاک‌سپاری یا دفن‌شدن در قبرستان عادی را نداشته‌اند. با این حال، تعدادی از این خانواده‌ها عنوان کرده‌اند که کارکنان دادگاه انقلاب مشهد به آنها گفته‌اند که سه گودال تازه حفر شده در محلی به نام لعنت‌آباد در قبرستان بهشت رضای مشهد وجود دارد که جسد بستگان اعدام شده آنها در آن گودال‌ها انداخته شده‌ است.

این اظهارات تائیدی بود بر شایعه‌هایی که از اواسط مرداد ۱۳۶۷ درباره دفن زندانیان اعدام‌شده در گورهای ‌جمعی جریان داشت. این شایعه‌ها از زمانی پخش شده بود که یکی از کارکنان شهرداری به طور غیر رسمی از همکارانش که در غسال‌خانه قبرستان بهشت رضا کار می‌کردند شنیده بود که آن‌ها جسد پسرانش را در میان زندانیان اعدام‌شده‌ای که از زندان وکیل‌آباد آورده شده بودند تشخیص داده‌اند. کارکنان قبرستان ظاهرا به همکارشان گفته بودند که ماموران، مخفیانه در حاشیه قبرستان کانال‌هایی حفر کرده‌اند و تعداد زیادی جسد را در آنجا انباشته‌اند.

این اطلاعات با مشاهدات خانواده‌هایی که به صورت هفتگی به محل دفن زندانیان سیاسی اوایل دهه ۶۰ در قبرستان بهشت رضا مراجعه می‌کردند همخوانی دارد. در مرداد ۱۳۶۷، این خانواده‌ها متوجه آثار زیروروشدگی خاک در نزدیکی محل دفن بستگانشان شدند و بخش‌هایی از بدن‌ اجساد را که از خاک بیرون زده بود مشاهده کرده بودند.

نمایی از گور جمعی در نزدیکی قبرستان بهشت رضای مشهد، جایی که گفته می‌شود قربانیان اعدام‌های سال ۱۳۶۷ در آنجا دفن شده‌اند.

 

تحقیقات عدالت برای ایران نشان می‌دهد که در نخستین سال‌های بعد از کشتار ۶۷، مقامات امنیتی و اطلاعاتی به شدت از محل گورهای ‌جمعی در قبرستان بهشت رضا حفاظت می‌کرده‌اند. آنها سیم خاردار در اطراف محل کشیده بودند، از نزدیک شدن خانواده به محل جلوگیری می‌کردند و گل‌ها و یادبودهایی را که به آنجا می‌بردند نابود می‌کردند. در نتیجه بسیاری از خانواده‌ها در محل قبرهای انفرادی زندانیان سیاسی اعدام‌شده در اوایل دهه ۶۰ جمع می‌شدند و عزاداری را در آنجا برگزار می‌کردند. تحقیقات سازمان همچنین حاکی از آن است که مسئولان اقدام به خاکبرداری محل با بولدوزر و جاری ساختن آب به طور منظم در آن مسیر کرده‌اند تا آن را غیر قابل دسترس سازند.

۲. اهواز

در زندان فجر اهواز در تاریخ ۶ یا ۷ مرداد ۱۳۶۷ وضعیت خاص برقرار، و ارتباط زندانیان با بیرون از زندان قطع می‌شود. اطلاعات به‌دست‌آمده به وسیله عدالت برای ایران نشان می‌دهد که بعد از برقراری این شرایط خاص، مسئولان زندان اقدام به تفکیک زندانیان بر اساس عقاید مذهبی و گرایش‌های سیاسی‌شان کرده‌اند. آنها تقریبا تمام زندانیان چپ‌، چه زن و چه مرد را سوار بر اتوبوسی به مقصد زندان دستگرد در استان اصفهان واقع در بخش مرکزی ایران می‌کنند. زندانیانی که قطعا یا احتمالا عضو یا هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند به یک باشگاه گلف در مسیر جاده اهواز- ماهشهر منتقل و متعاقبا تیرباران می‌شوند.

تا حدود آذر ۱۳۶۷ خانواده‌ها همچنان در بی‌خبری به سر می‌بردند. بعد از این تاریخ سپاه پاسداران به آنها می‌گوید که باید یکی از خویشاوندان دور خود را برای کسب اطلاعات درباره زندانی به دفتر آنها بفرستند. سپاه پاسداران بی‌رحمانه به آنها می‌گوید که مراجعه‌کننده با خود مواد غذایی نیز بیاورد، و به این شکل خانواده‌ها را بیهوده به زنده‌بودن عزیزان‌شان امیدوار می‌کنند. با مراجعه به دفاتر، خویشاوندان زندانیان درمی‌یابند که عزیزان‌شان اعدام شده‌اند. جان‌به‌دربردگان زندان فجر برآورد می‌کنند که حدود ۴۰-۳۰ زندانی سیاسی با جوخه آتش اعدام شدند.

در اهواز، بر خلاف بسیاری از شهرهای دیگر، مسئولان مکان گورهای جمعی را مخفی نکردند. آنها خانواده‌ها را به زمینی برهوت در ۳ کیلومتری قبرستان بهشت‌آباد بردند، و یک سازه سیمانی مستطیل‌شکل را به آنها نشان دادند و گفتند که زندانیان اعدام‌شده زیر آن سازه دفن شده‌اند. افرادی که سازمان عدالت برای ایران با آنها مصاحبه کرده است گفته‌اند که مسئولان این اطلاعات را با استناد به نقشه‌ای دست‌نویس به خانواده‌ها می‌داده‌اند. اطلاعات ارائه‌شده حاکی از آن است که زندانیان سیاسی زن در زیر ناحیه وسط سازه سیمانی و زندانیان مرد در دو بخش انتهایی آن دفن شده‌‌اند.

 بخشی از گورهای جمعی در خارج از قبرستان بهشت‌آباد اهواز، جایی که گمان می‌رود قربانیان اعدام‌های سال ۱۳۶۷ در آنجا دفن شده‌ باشند.

سمت چپ: گور جمعی اهواز که وضعیتی بسیار نابسامان دارد و به محل ریختن گل‌ و لای، زباله‌ و نخاله‌های ساختمانی، تبدیل شده است.

 

عدالت برای ایران، شاهدی به نام عیسی بازیار را یافته که گفته است در اواسط مرداد ۱۳۶۷ شاهد ریختن اجساد در گورهای دسته‌جمعی بوده است. او در سال ۱۳۶۷، ۱۰ سال سن داشته است، و پدرش نگهبان بلوک یکی از مجتمع‌های ساختمانی در خارج از قبرستان بهشت‌آباد و در نزدیکی گورهای جمعی بوده است. بعضی از شب‌های آن تابستان، عیسی روی پشت بام ساختمان نگهبانی می‌داده است. او به سازمان عدالت برای ایران چنین گفته است:

«به مدت چندین شب آمبولانس‌های سفید یا کامیون‌هایی را می‌دیدم که با یک لودر به آن منطقه می‌آمدند. مردهایی را می‌دیدم که زمین را با لودر می‌کندند، تعدادی کیسه سفیدرنگ از آمبولانس یا کامیون خالی می‌کردند و داخل گودالی که کنده بودند می‌انداختند و سپس به سرعت گودال را با همان خاک‌هایی که درآورده بودند می‌پوشاندند. من نمی‌دانستم آنها چه چیزی را خاک می‌کنند. بعد از مدتی، از پدرم پرسیدم که این رفت و آمدها و سروصداهای شبانه به چه دلیل است. پدرم گفت که اینها اجساد افراد اعدام‌شده بوده است

در حال حاضر، محل گورهای ‌جمعیِ اهواز وضعیتی بسیار نابسامان دارد. این مکان انباشته از گل و لای، زباله و نخاله‌های ساختمانی منظره‌ تاسف‌باری دارد. در آنجا قربانیان اعدام‌ها را از دید عموم پنهان کرده‌اند، آنها را از آثار انسانی تهی کرده‌اند و حتی در مرگ نیز حرمتی برای آنان قائل نشده‌اند. زمینی که دربرگیرنده گورهای جمعی است، بین مناطق نوساز مسکونی از یک طرف و تل بزرگی از زباله و نخاله‌های ساختمانی از طرف دیگر واقع شده است. خانواده‌هایی که به این محل‌ها سر می‌زنند باید ابتدا از تل زباله بالا بروند، و سپس از میان چاله‌های پر از آب گل‌آلود باران عبور کنند چون سیستم فاضلابی در این ناحیه وجود ندارد.

در طول سالیان، مکررا به خانواده‌های زندانیان اعدام‌شده هشدار داده شده است که از قراردادن سنگ قبر یا دیگر علائم یادبود برای عزیزانشان خودداری کنند، و حتی نام آنها را نیز بر روی سازه سیمانی ننویسند. هرچند خانواده‌ها، روی سنگ‌هایی خیلی کوچک، نام عزیزانشان را نوشته و بر روی سازه سیمانی نصب کرده‌اند.

۳. رشت

اعدام دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در زندان رشت مخفیانه انجام شده است و به مدت چندین ماه هیچ اطلاعی به خانواده‌ها درباره سرنوشت و مکان عزیزانشان نمی‌داده‌اند. تعداد دقیق زندانیان سیاسی اعدام‌شده در زندان رشت مشخص نیست. بازماندگان تخمین می‌زنند که حدود ۱۲۰ مرد و ۲۰ زن از زندانیان سیاسی به دار آویخته شده‌اند. برخی از این زندانیان در هنگام دستگیری زیر ۱۸ سال بوده‌اند.

در رشت، مسئولان نسبت به پیگیری‌ها و پرس‌و‌جوی خانواده‌ها بی‌تفاوت بوده‌اند و منکر وجود مکان‌های دفن می‌شدند. بااین‌حال، اطلاعات نشان می‌داد که اجساد در گورهای جمعی در مکانی دورافتاده در قبرستان تازه‌آباد رشت که مسئولان آن را لعنت‌آباد هم می‌خواندند، در نزدیکی محل دفن زندانیان سیاسی اعدام‌شده در اوایل دهه ۶۰، ریخته شده‌اند.

این اطلاعات با تغییراتی که خانواده‌های زندانیان سیاسی اعدام‌شده اوایل دهه ۶۰ در زمین نزدیک به محل دفن خویشاوندانشان مشاهده کرده بودند همخوانی دارد. به نظر می‌رسد که حدودا از اواخر اوایل مرداد تا نیمه‌های این ماه در سال ۱۳۶۷، خانواده‌ها متوجه حفر گودال‌هایی در نزدیکی آن مناطق شده بودند.

تحقیقات عدالت برای ایران نشان می‌دهد که از سال ۱۳۸۷، مقامات ایران گورهای جمعی را در زیر قبرهای جدیدی که به عنوان قطعه قبرهای جدید ساخته و فروخته می‌شود پنهان کرده‌اند. در نتیجه، گورهای جمعی در قبرستان تازه‌آباد از دید عموم خارج شده است.

قطعه‌ای از گورهای جمعی در بخش دورافتاده‌ای از گورستان تازه‌آباد رشت که با ساخت قطعه قبرهای جدید تخریب می‌شود.

مقامات جمهوری اسلامی محل گورهای جمعیِ متعلق به قربانیان اعدام‌های سال ۱۳۶۷ در قبرستان تازه‌آباد رشت را زیر قطعه قبرهای جدید پنهان کرده‌اند.

 

در حال حاضر، تنها خانواده‌ها و بازماندگانی که این محل را پیش از تخریب آن دیده‌اند از وجود گورهای ‌جمعی در قبرستان تازه‌آباد مطلع‌اند. به نظر می‌رسد درباره گذشته و ماجرای این زمین‌ها چیزی به صاحبان قبرهای جدید گفته نشده است.

عدالت برای ایران به تلاش‌هایش برای کسب اطلاعات درباره اجساد دفن‌شده در قبرستان تازه‌آباد ادامه می‌دهد. برخی افراد حدس می‌زنند که مسئولان مخفیانه بقایای اجساد را درآورده‌اند و آنها را به گورهای جمعی دیگر منتقل کرده و در آنجا پخش کرده‌اند. دیگران معتقدند که مسئولان، گورهای جمعی را عمیق‌تر کرده‌اند و گورهای جدیدی روی آنها ساخته‌اند. هر دو سناریو، این نگرانی را ایجاد می‌کند که باقی مانده‌ اجساد به قدری متلاشی و تجزیه شده باشد که امکان به دست آوردن شرح کاملی از فجایع گذشته غیرممکن شود.

  1. تهران

بازماندگان زندان گوهردشت نیز وقایع مشابهی را در قطع ارتباط زندانیان با محیط خارج از زندان به یاد می‌آورند. زندانیان سابق در زندان اوین نیز اشاره دارند که ارتباطشان با بیرون بعد از سخنرانی عضو شورای عالی قضایی ایران، آیت‌الله موسوی اردبیلی، قطع شده است.[۲]

حدودا در آبان‌ماه، ملاقات‌های زندانیان جان‌به‌دربرده دوباره در زندان‌های اوین و گوهردشت برقرار می‌شود. وقتی برخی از خانواده‌ها به زندان می‌روند، کیسه‌هایی به آنها می‌دهند که به گفته مسئولان حاوی وسایل متعلق به بستگان مرده آنها بوده است. به برخی از خانواده‌ها تلفن می‌زنند و از آنها می‌خواهند که برای کسب اطلاعات درباره خویشاوندان زندانی‌شان به یکی از دفاتر کمیته انقلاب اسلامی مراجعه کنند. در آنجا به آنها اطلاع داده می‌شود که عزیزانشان اعدام شده‌اند و از آنها تعهد می‌گیرند که از برگزاری مراسم یادبود برای آنها خودداری کنند.

گورهای جمعی خاوران در نزدیکی تهران، جایی که گمان می‌رود تعدادی از قربانیان اعدام‌های سال ۱۳۶۷ در آنجا دفن شده‌ باشند.

 

در آذر و دی‌ماه ۱۳۶۷، برخی از خانواده‌ها درمی‌یابند که زندانیان اعدام‌شدۀ آنان در خاوران دفن شده‌اند؛ زمینی متروک به وسعت تقریبا ۸۶۰۰ مترمربع که در ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی تهران واقع شده است.[۳] بعد از رفتن به خاوران است که این افراد متوجه قطعات بدن و تکه‌‌پاره‌های لباس‌هایی می‌شوند که از زیر خاک بیرون زده بوده است. خانواده‌ها با دست خالی زمین را می‌کنند و از محلی که به نظر یک گور دسته‌جمعی می‌رسیده است چندین جسد بیرون می‌کشند. هنگامی که آن‌ها مشغول این کار بوده‌اند، نیروهای امنیتی وارد می‌شوند، اقدام به ضرب و شتم خانواده‌ها می‌کنند و آن‌ها را به زور از قبرستان بیرون می‌فرستند. سپس روی خاک سیمان می‌پاشند تا مانع از حفر زمین به وسیله خانواده‌ها و دسترسی آن‌ها به جسدها شوند. با این حال، تکه‌هایی از لباس‌ها در بتون خشک‌شده باقی مانده بود که نشان می‌داد اجساد در آنجا دفن شده‌اند.

از دهه ۶۰، خاوران به گورستانی نمادین برای کشتار سال ۱۳۶۷ تبدیل شده است. هر سال، بسیاری از خانواده‌ها و بازماندگان تلاش می‌کنند برای بزرگداشت عزیزان‌شان در آنجا جمع شوند. با این حال، مسئولان غالبا خانواده‌ها را از برگزاری مراسم یادبود در خاوران و قرار دادن گل و عکس در محل گورهای جمعی باز می‌دارند.

طی سالیان، مقامات جمهوری اسلامی، خاوران را به‌طور مداوم مورد تخریب قرار داده‌اند. آخرین دورۀ تخریب این مکان مربوط به ماه‌های آخر سال ۱۳۸۷ بوده است، هنگامی که بسیاری از علامت‌‌های موقتی که خانواده‌ برخی از اعدام‌شدگان سال ۱۳۶۷ روی قبرها درست کرده بودند به وسیله بولدوزر تخریب و سطح زمین کاملا صاف شد. سپس بخشی از محل را با خاک پوشاندند و در آنجا درخت‌کاری کردند. این عمل منجر به نگرانی گسترده‌ای مبنی بر این شد که مسئولان قصد از میان بردن شواهد نقض حقوق بشر خود را دارند.

سازمان عفو بین‌الملل در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۸۷ بیانیه‌ای صادر کرد و طی آن از مقامات ایرانی خواست که «فورا تخریب صدها قبر بی نام و ‌نشان انفرادی و گروهی در خاوران را متوقف کنند.» این سازمان هشدار داده است که «این گونه رفتارها برای … محروم کردن خانواده‌های قربانیان کشتارهای ۱۳۶۷ از حق دانستن حقیقت، اجرای عدالت و دریافت غرامت انجام می‌شود.»[۴] در پاسخ، سخنگوی قوه قضائیه، علیرضا جمشیدی، در کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۸۷ گفت که هیچ اطلاعی از عملیات تخریبی گزارش‌شده ندارد.

توصیه‌ها

عدالت برای ایران از کارگروه ویژه ناپدیدشدگان اجباری یا غیر ارادی سازمان ملل درخواست دارد که مسائل و دغدغه‌های مطرح‌شده در سند ارجاعی حاضر را به مقامات جمهوری اسلامی ایران منتقل کند و از آن‌ها بخواهد:

  • فورا تخریب و حرمت‌شکنی گورهای جمعی در قبرستان بهشت رضای مشهد، قبرستان تازه‌آباد رشت، قبرستان بهشت آباد اهواز، و منطقه خاوران تهران را متوقف سازند؛
  • محل دفن قربانیان اعدام‌های دسته‌جمعی سال ۱۳۶۷ را فاش کنند و با کمک متخصصین پزشکی قانونی مستقل و بین‌المللی و دنبال‌کردن رایزنی‌های هدفمند با نهادهای مربوطه، تحقیقات قانونی برای تعیین تعداد و هویت افراد دفن‌شده در گورهای جمعی را به عنوان بخشی از تحقیقات عقب‌افتاده، مستقل و عادلانه نسبت به اعدام‌های جمعی سال ۱۳۶۷ آغاز کنند؛
  • تضمین کنند که اجساد شناسایی‌شده را برای انجام خاک‌سپاری متعارف به خانواده‌هایشان برمی‌گردانند؛
  • امکان بازدید آزادانه کارگروه ویژه ناپدید‌شدن‌های اجباری یا غیر ارادی سازمان ملل از کشور، و امکان دسترسی کامل این کارگروه به محل‌های تائیدشده و احتمالی گورستان‌های دسته‌جمعی، شامل گورهای واقع در خاوران تهران، قبرستان بهشت رضای مشهد، قبرستان تازه‌آباد رشت، و قبرستان بهشت‌آباد اهواز را تسهیل کنند؛
  • از آزار و اذیت‌ افراد و گروه‌ها، از جمله خانواده‌ها و مدافعان حقوق بشر، که به دنبال دانستن حقیقت، اجرای عدالت و جبران خسارت در رابطه با اعدام‌های دسته‌جمعی سال ۱۳۶۷ هستند دست بردارند؛
  • تمهیداتی موثر (از جمله اصلاحات قانونی) برای بررسی، و در صورت وجود شواهد کافی و قابل تصدیق، برای تعقیب قانونی مسئولان اعدام‌های غیرقانونی و ناپدیدی‌های اجباری واقع شده در تابستان ۱۳۶۷ بیاندیشند، و تضمین کنند افرادی که مطابق قوانین بین‌المللی مرتکب جرم شده‌اند مورد عفو قرار نمی‌گیرند، یا اقداماتی برای حفظ مصونیت ایشان صورت نمی‌گیرد؛ و
  • در اولین فرصت كنوانسيون بين‌المللی حمايت از تمامي ‌اشخاص در برابر ناپديد‌شدن اجباري، اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی (اساسنامه رم)، و توافق‌نامه مربوط به امتیازات و مصونیت‌های دیوان کیفری بین‌المللی را تصویب کنند، این مقررات را در قوانین داخلی گنجانیده و در سیاست و عمل آنها را به اجرا درآورند.

پیوست ۱- نقشه محل احتمالی گورهای جمعی در ایران

تحقیقات اولیه سازمان عدالت برای ایران نشان می‌دهد که دست‌کم ۷۴ محل گور جمعی در ایران وجود دارد. این مکان‌ها در ۴۰ شهر یا روستا و ۲۱ استان پراکنده‌اند. علامت‌های قرمز نشانگر محل گورهای دسته‌جمعی احتمالی، و علائم آبی نشانگر محل گورهای دسته‌جمعی است که سازمان‌ عدالت برای ایران وجود قطعی آنها را تائید کرده است.

 

[۱] این مکان‌ها در ۲۱ استان و ۴۰ شهر مختلف پراکنده شده‌اند. بیست‌و نه مورد از گورستان‌های دسته‌جمعی احتمالی، ظاهرا در حاشیه قبرستان‌ها و مناطقی واقع شده‌اند که در زمان کشتارهای سال ۶۷ متروکه و دور از مناطق پرتردد بوده‌اند. بااین‌حال، در بسیاری موارد، پس از گذشت سالیان و با افزایش شمار گورها در قبرستان‌ها، فاصله بین قطعات قبرهای انفرادی با گورهای جمعی واقع در حاشیه قبرستان‌ها آشکارا کم شده یا در برخی موارد کاملا از بین رفته است. محل‌‌ سایر گور‌های جمعی احتمالی را در مناطق متروکه حومه شهرها و داخل جنگل‌ها، باغ‌ها، مناطق تفریحی و حیاط زندان‌ها شناسایی کرده‌اند. پیوست ۱ را ببینید.

[۲]  مرکز اسناد حقوق بشر ایران، فتوای مرگبار: قتل عام زندانیان سال ۱۹۸۸ در ایران، یادداشت شماره ۱۳، صص. ۱۶-۱۵.

[۳]  کیومرث زرشناس و سعید آذرانی از حزب توده، محمود هنری و رحیم هاتفی از حزب کمونیست ایران، و فرامرز صوفی از جناح اکثریت سازمان فدائیان خلق ایران در میان این ۱۲ مرد کشته‌شده بوده‌اند.

[۴]  سازمان عفو بین‌الملل، «ایران: محل قبرستان خاوران را برای رسیدگی به کشتارهای جمعی حفظ کنید»، ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹، شماره فهرست: MDE 13/006/2009, at: https://www.amnesty.org/en/documents/MDE13/006/2009/en/ (تاریخ دسترسی ۱۳ مارس ۲۰۱۶).