اسفند ۱۶, ۱۳۹۶
در ۲۳ مهر ۱۳۹۵، مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی محبوس در اوین، با ارسال شکواییه رسمی به دادسرای تهران، خواستار رسیدگی به پرونده اعدام برادرش، محمدرضا و خواهرش، رقیه شد که هر دو در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ اعدام شده بودند.
این نخستین باری است که یک شکایت رسمی درباره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ به قوه قضاییه ایران گزارش شده است.
او در این شکواییه نوشته است:
“اینجانب خواستار تحقیق پیرامون موضوع اعدام غیرقانونی خواهر و برادر خود و روشن شدن جزییات آن، از جمله مسئولان واقعه مرگ آنان، دریافت کیفرخواست و سایر مدارک پروندههای آنان و رسیدگی کیفری وفق قوانین موضوعه به خصوص اصل ۳۴ قانون اساسی که دادخواهی را حق مسلم هر فرد میداند میباشم. همچنین با توجه به اینکه نشانی محل دفن آنها هیچگاه به خانواده اعلام نشده است، درخواست روشن شدن چگونگی فوت و محل دفن آنها را نیز دارم.”
متن و تصاویر شکواییه رسمی را در اینجا ببینید.
مریم اکبری در نامهای از زندان که خطاب به مردم نوشته، داستان رنجهای خانواده خود را اینگونه روایت میکند:
«سه برادر و یک خواهرم در دهه ۶۰، در زندان اعدام شدند. برادر کوچکترم، عبدالرضا اکبری منفرد، در سال ۵۹ و در” حالیکه دانشآموز بود و فقط ۱۷ سال داشت، بازداشت شد. جرمش پخش نشریه مجاهد بود. او سه سال تمام در سلولهای انفرادی زندان گوهر دشت – رجایی شهر به سر برد و با وجود این که در دادگاه انقلاب تهران به سه سال حبس محکوم شده بود، تا سال ۶۷ در زندان نگه داشته شد و سرانجام در مرداد همان سال، با جمع کثیری از زندانیان، به شهادت رسید.
عبدالرضا اکبری منفرد
علیرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، در ۱۷ شهریور سال ۶۰ دستگیر و در ۲۸ شهریور همان سال در زندان اعدام شد. تمام فرایند دستگیری، محاکمه و اجرای حکم او، در ۱۰ روز طی شد. در مراسم شب هفت او، ماموران به خانه ما حمله کردند و تعدادی از مهمانان را دستگیر و به زندان اوین و کمیته مشترک منتقل کردند. در میان دستگیرشدگان، مادر و خواهرم، رقیه اکبری منفرد، حضور داشتند.
رقیه اکبری منفرد
مادرم پس از پنج ماه از زندان آزاد شد. اما خواهرم، که از سوی دادگاه به هشت سال زندان محکوم شده بود، در مرداد سال ۶۷ و در حالیکه در حال گذراندن سالهای پایانی دوران محکومیتش بود، اعدام شد.
گرجی بشیریپور
غلامرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، نیز در سال ۶۲ دستگیر شد و در سال ۶۴ و زیر شکنجه به شهادت رسید. مادرم، گرجی بشیری پور، که در دهه چهارم زندگی خود بود، بر اثر فشارهای روحی ناشی از این صدمات، به ویژه اعدام خواهرم، رقیه، که دختری خردسال داشت، دارفانی را وداع گفت.
پدرم، علی اوسط اکبری منفرد، در سال ۸۴، پس از سالها تحمل رنج فرزندانش در زندانها و اعدام آنها، ناامید از دیدار تعداد دیگری از فرزندانش که در اشرف بودند و دیدار با آنها جرم محسوب میشد، به جهان باقی شتافت.
اوسط اکبری منفرد
در حال حاضر تعدادی از اعضای خانوادهام – برادر، خواهر و بردارزاده و خواهرزاده- در آلبانی هستند و سالها است امکان دیدار با آنها را نداریم. ضمن این که خودم هم اکنون در زندان اوین، در هشتیمن سال دوران محکومیت ۱۵ سالهام هستم و برادر دیگرم، رضا اکبری منفرد، ۶۳ ساله، در زندان رجاییشهر محکومیت ۱۷ ساله خود را طی میکند.»
ویدئوی “عدالت اجرانشده” داستان خانواده مریم اکبری منفرد را به تصویر میکشد
به گزارش سازمان عفو بینالملل، در پی این شکایت، مریم اکبری منفرد که در حال سپریکردن پانزده سال دوران حبس خود در اوین است، از دسترسی به امکانات پزشکی محروم شدهاست. این گزارش میافزاید: «مقامات ایرانی از انتقال مریم اکبری منفرد به بیرون از زندان برای مداوا سر باز میزنند و این در حالی است که از قبل، برای درمان مشکلات آرتروز و تیروئید وی برنامهریزی شده بود. دادیار زندان اوین به خانواده خانم اکبری خبر داده که برنامه درمانی وی به دلیل اینکه او “پررو شده”، لغو شده است.»
او درباره این موضوع در نامهای دیگر از زندان چنین مینویسد:
«یک مقام دادستانی به خانوادهام در پاسخ به این درخواست من در شکواییه که گفتهام میخواهم بدانم خواهر و برادرم کجا دفن شدهاند گفته است در گورستان خاوران دفن شدهاند. میخواهم بدانم آیا این یک اطلاع درست است و اگر محل دفن آنها در خاوران است در کدام بخش این گورستان و با کدام مشخصات دقیق مکانی.»
او در بخش دیگری از همین نامه مینویسد: «یکی از مقامات دادستانی در یک توضیح شفاهی به همسرم گفتهاند که مسئولان قتل عام سال ۶۷ از جمله مسئولان اعدام خواهر و برادرم یا مردهاند و یا پیر شدهاند. میخواهم اسامی آنها را چه مرده باشند و یا خیلی پیر شده باشند بدانم. همچنین بدانم چرا و چگونه خواهر و برادرم که در حال گذراندن دوران حبس خود بودند و برادرم علاوه بر حکم سه سالی که داشت در زندان بود را اعدام کردهاند.»
در بهمنماه ۱۳۹۵، وقتی قوه قضاییه ایران علیرغم پیگیریهای مکرر مریم اکبری منفرد حاضر نشد به شکایت او رسیدگی کند، او به گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل شکایت کرد.
شش ماه بعد، این نهاد سازمان ملل، ضمن پذیرش شکایت مریم اکبری منفرد، عبدالرضا اکبری و رقیه را به عنوان ناپدیدشده قهری بهرسمیت شناخت و از دولت ایران خواست تا درباره سرنوشت آنها و محل دفنشان توضیح دهد.
بر اساس مقررات این نهاد بینالمللی، تا زمانی که مقامات جمهوری اسلامی دلایل و جزییات اعدام و محل دفن عبدالرضا و رقیه اکبری منفرد را به خانوادهشان اعلام نکردهاند، پرونده آنها به عنوان ناپدیدشده قهری همچنان باز خواهد ماند.
با بهرسمیتشناختهشدن قربانیان کشتار ۶۷ بهعنوان ناپدیدشده قهری، قوانین بینالمللی دولت جمهوری اسلامی ایران را موظف میکند که حق خانوادههای آنها را برای دانستن حقیقت درباره سرنوشت و محل دفن عزیزانشان ادا کند و مسئولان آن را تحت تعقیب قرار دهد. از نظر حقوق بینالملل، ناپدیدشدگی قهری نقض مداوم حقوق بشر و یک جرم بینالمللی است و تا زمانی که فرد ناپدیدشده پیدا یا سرنوشتاش بهطور کامل معلوم نشود، حتی با وجود گذشت چند دهه، مشمول مرور زمان نمیشود.
درباره مریم اکبری منفرد
مریم اکبری منفرد و فرزندانش
مریم اکبری منفرد در دیماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت و در خرداد ۱۳۸۹ توسط ابوالقاسم صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی سیاسی محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است. اتهامی که او بارها آن را رد کرده است. او پیشتر در نامهای به احمد شهید از قول قاضی صلواتی خطاب به خود گفته بود که: «تو جور خواهر و برادرهایت را میکشی.» مریم اکبری منفرد در حال حاضر بر اساس قانون آیین دادرسی جدید باید با تجمیع مجازاتها از زندان آزاد شود اما درخواست اعاده دادرسی او برای اعمال قانون جدید ماههاست که در دیوان عالی کشور تحت بررسی است. در این مدت هشت سال حتی برای عمل جراحی دخترش نیز به او مرخصی ندادهاند.
عروسکهای اعضای خانواده که مریم اکبری منفرد در زندان درست کرده است
رقیه و عبدالرضا، خواهر و برادر مریم اکبری منفرد، از جمله حدود پنج هزار زندانی سیاسی دیگر بودند که در تابستان سال ۶۷ به طور مخفیانه و بدون برگزاری دادگاه اعدام شدند. تحقیقات عدالت برای ایران نشان میدهد که پیکرهای بسیاری از آنها به صورت گروهی و در گورهای جمعی بینامونشان انداخته و دفن شده است. بیشتر این زندانیان سیاسی سالهای زیادی را در زندان به عنوان مدت محکومیت خود، که از سوی دادگاههای انقلاب صادر شده بود، سپری کرده بودند. برخی از آنها حتی بعد از سپریکردن دوره محکومیت خود هم آزاد نشده بودند، چون از توبه و ابراز ندامت خودداری کرده بودند.