نام و نام خانوادگی:

حسین موید عابدی

زندگینامه:

حسین موید عابدی اهل روستای خشکبیجار در استان گیلان است. 

مسئولیت‌ها:

-سربازجو و رییس زندان بندر انزلی از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴

-اشتغال به کار در دادستانی استان گیلان در سال ۱۳۶۶

-رییس اطلاعات استان گیلان در سال ۶۷

 -مدیر کل ستاد اجرایی فرمان حضرت امام در استان گیلان از سال ۱۳۸۰ تا حداقل سال ۱۳۹۳

-عضو هیئت‌مدیره شرکت آپارتمان‌سازی دهکده ساحلی در بندر انزلی از خرداد ۱۳۹۰ تا کنون

نائب رییس هیئت مدیره شرکت آپارتمان‌سازی دهکده ساحلی در بندر انزلی

 

 موارد نقض حقوق بشر:

موارد نقض حقوق بشر بر پایه شهادت زندانیان سیاسی و منابع دیگر

دوران ریاست زندان بندر انزلی

حسین موید عابدی به عنوان رییس و سربازجوی زندان بندر انزلی در اوایل دهه ۶۰ در اعدام و سرکوب زندانیان سیاسی نقش موثر داشته است.

در سال‌های نخست دهه ۶۰، روابط بوروکراتیک هنوز به صورت چشمگیر در برخی از زندان‌های ایران، از جمله زندان بندر انزلی، حاکم نبود. به همین دلیل در این زندان‌ها تفکیک نقش سربازجو و رئیس زندان برای زندانیان امری دشوار بوده است. حسین موید عابدی به روایت زندانیان آن سال‌ها، مقام اول و سربازجوی زندان بندر انزلی بود. زندانیان آن سال‌ها او را «حسین فاشیست» لقب داده بودند.

بر اساس نوشته‌های زندانیان سیاسی، حداقل دو زندانی در اثر شدت شکنجه در زندان بندر انزلی جان سپرده‌اند.

بدن نیمه‌جان محمدعلی (فرانوش) بختیار، از هواداران سازمان مجاهدین و از زندانیان زندان بندر انزلی، در آذرماه سال ۱۳۶۱ به بهداری انزلی منتقل می‌شود و علی‌رغم تلاش پزشکان، وی با دو دست شکسته و بدن خون‌آلود در ۱۹ آذر ۱۳۶۱ جان می‌سپارد. عابدین (احمد) ساجدیان نیز ، قبل از او و در سال ۱۳۶۰ در زندان بندر انزلی و بر اثر جراحات وارده  ناشی از شکنجه در گذشته بود. در زمان فوت هر دو نفر، حسین موید عابدی، سربازجو و رییس زندان انزلی بوده است.

 محمدعلی (فرانوش) بختیار

به شهادت محمد خوش‌ذوق، که در مرداد ۱۳۶۲ به اتهام هواداری از سازمان چریک‌های فدایی خلق در بندر انزلی دستگیر شد بود، حسین موید عابدی در بازجویی و شکنجه بسیار شدید وی با کابل در سال ۱۳۶۲ شخصا حضور داشته است.[۱]

در زندان انزلی بخش مردان و زنان بسیار نزدیک به یکدیگر قرار داشته است، به نحوی که در بند مردان، صدای صحبت مسئولان زندان با زنان به گوش می‌رسیده است. زندانیان زن در زندان بندر انزلی از داشتن نگهبان زن محروم بوده‌اند و تمامی درخواست‌های خود را بالاجبار با نگهبانان مرد در میان می‌گذاشته‌اند. از اواخر سال ۶۰ شایعه تجاوز به دختران باکره محکوم به اعدام در زندان انزلی قوت می‌گیرد و باعث نگرانی زندانیان بند زنان می‌شود. به همین دلیل زندانیان از حسین موید عابدی می‌خواهند که در این زمینه پاسخگوی آنان باشد. شایسته وطن‌دوست در مصاحبه با عدالت برای ایران، روزی را در اوایل سال ۱۳۶۱ به یاد می‌آورد که زندانیان زن سوالی کتبی از حسین موید عابدی، درباره موضوع ازدواج دختران باکره قبل از اعدام مطرح کردند. وی سوال و جواب زندانیان و رییس زندان را این‌گونه روایت می‌کند:

«فکر می‌کنم بهار ۶۱ بود که یکی از امام جمعه‌ها در نماز جمعه این مسئله را مطرح کرد که زن زندانی به عنوان اسیر جنگی است و بر ما حلال است،  بعد همان اوایل سال ۶۱ بود که یک روز حسین موید عابدی، که آن موقع رییس زندان بود، برای بازدید آمد و  پرسید شما چه مشکلاتی دارید. داشت حرف می‌زد که شماها دارید اشتباه می‌کنید و سازمان منافقین این‌طوری است و آن‌طوری است که ما اعتراض کردیم که چرا چنین حرفی زده‌اند. سوال را کتبی نوشتیم و بهش دادیم. سوال را این‌طوری مطرح کردیم که شما گفته‌اید دختران باکره را اعدام نمی‌کنیم در حالی که دختران باکره اعدام شده‌اند. او گفت: “شما درست شنیده‌اید که ما دختران باکره را اعدام نمی‌کنیم. کسی که بخواهد اعدام شود قبل از اعدام باید به عقد یکی از برادرها در بیاید…”»

حسین موید عابدی، از معدود مقامات جمهوری اسلامی است که مسئله  تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام را صراحتا تایید کرده است. شایسته وطن‌دوست  در باره مهناز یوسف‌زادگان، دختری که در سن ۲۰ سالگی در اردیبهشت ۶۱ و در دوران مسئولیت حسین موید عابدی اعدام شده است، نزد عدالت برای ایران شهادت می‌دهد: «بعدها که آزاد شدم، عکس جنازه مهناز را دیدم. درست این‌جایی که پاهایش بسته می‌شد، کاملا کبود بود؛ از تصویر جسد آثار ضرب و جرح و بسته‌شدن با طناب و این‌که مقاومت کرده بود، معلوم بود و دوستی که خودش جسد را دیده بود می‌گفت که به آلت جنسی‌اش تیر‌اندازی شده بود. جسدش را هم به این دلیل به خانواده داده بودند که وقتی مادرش برای ملاقات می‌رود، هنوز خبر نداشته دخترش را اعدام کرده‌اند، یکی در همان زندان صدایشان می‌زند و یک جعبه شیرینی بهشان می‌دهد. گفته بود: “حلالم کنید. من با دخترتان ازدواج کرده‌ام.” بعد مادرش می‌گوید: “وقتی حلالت می‌کنم که جسدش را به من بدهی.” که بعد از چند روز جسد را بهشان نشان می‌دهند.»

کشتار سال ۶۷ در زندان نیروی دریایی رشت

حسین موید عابدی به عنوان نماینده وزارت اطلاعات در زندان نیروی دریایی رشت در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نقش موثر داشته است.

در تابستان سال ۱۳۶۷، بر پایه فتوایی از روح‌الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، هزاران نفر از زندانیان سیاسی در زندان‌های مختلف ایران اعدام شدند. همگی آنها یا در حال گذراندن دوران محکومیت حبس خود بودند و یا حتی مدت محکومیت خود را به اتمام رسانده و به دلیل خودداری از انجام مصاحبه و اعلام انزجار از مواضع سیاسی خود در زندان مانده بودند[۲]. در هرحال هیچ‌یک از آنها در دادگاه به اعدام محکوم نشده بود. در زندان نیروی دریایی رشت نیز که بزرگ‌ترین مرکز نگهداری زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در گیلان بود نیز اعدام دسته‌جمعی زندانیان سیاسی اتفاق افتاده است.

به شهادت احمد موسوی، که خود در آن زمان در زندان رشت حبس بود، از ۱۲۰ نفر زندانی سیاسی مرد در بند ۱ زندان رشت، بیش از ۹۵ نفر در روزهای مختلف در مرداد سال ۱۳۶۷ فرا خوانده شدند که غیر از دو نفر، هیچ‌یک از آنها باز نگشتند؛ همه آنها محکومیت حبس داشتند. تعدادی نیز بودند که دو هفته قبل از شروع کشتار، تقلیل حکم یافته و حتی رسماً هم به آن‌ها ابلاغ گشته بود. آن‌ها در شرف آزادی بودند.

به شهادت محمد خوش‌ذوق، از بند شماره ۳ مردان، هفتاد و پنج نفر، از بند انفرادی بیش از ۳۰ نفر و از زندان مالک اشتر لاهیجان نیز ۷۵ نفر اعدام شده‌اند.[۳]

به شهادت شایسته وطن‌دوست، از بند ۳۰ نفره زندانیان سیاسی زن در رشت فقط ۴ نفر زنده ماندند و بقیه در دو نوبت برای اعدام فرا خوانده شدند در حالی که نه خود آنها و نه زندانیان دیگر نمی‌دانستند که قرار است اعدام شوند. شهین سامی یکی از آنها بود. شهین سامی که در زمان دستگیری در سال ۱۳۶۵، ۱۷ ساله بود در سن ۱۹ سالگی و در روز ۹ مرداد از بند فرا خوانده می‌شود. او در دادگاه به بیست سال حبس محکوم شده بود.

براساس گفته‌های احمد موسوی هیئت مرگ در رشت از مقامات محلی تشکیل شده بود و  شامل چهار نفر، نماینده دادستانی، نماینده اطلاعات، بازجوی پرونده و عبداللهی، رییس زندان، می‌شده است.  بر اساس آنچه از شهادت زندانیان مختلف بر می‌آید، بیشتر از ۳۰۰ نفر از زندانیان سیاسی در استان گیلان در مرداد ۶۸ قتل عام شده‌اند.

براساس شهادت شایسته وطن‌دوست نزد عدالت برای ایران، حسین موید عابدی، به عنوان نماینده وزارت اطلاعات، یکی از مسئولان کشتار دسته‌جمعی زندانیان در زندان نیروی دریایی رشت بوده است. وی کشتار مرداد ۶۷ را در بند زنان زندان نیروی دریایی رشت چنین روایت می‌کند: «فقط دو نفر را برای سوال یا به اصطلاح “دادگاه” خواستند؛ فرانک طاووسی و مریم واحدی. ساعت ۹ و ۱۰ صبح روز ۸ مرداد این‌ها را بردند و بعد که برگشتند گفتند [حسین موید] عابدی و دو نفر که برای این‌ها ناشناس بودند از این‌ها بدون چشم‌بند سه سوال کرده بودند که این‌ها فکر می‌کردند برای آزادی است. سوال‌ها این‌ها بود: “نظرت در رابطه با سازمان منافقین چیست، نظرت در مورد جمهوری اسلامی چیست و حاضر به مصاحبه هستید یا نه؟” فرانک یک ماه به آزادی‌اش مانده بود و قرار بود ۱۶ شهریور آزاد شود. مهناز تازه دستگیر شده بود و ۱۰ سال حکم داشت.  این دو نفر نیز به همراه ۲۴ نفر دیگر، از جمله شهین سامی که در مقابل این دادگاه یا هیئت مرگ قرار نگرفته بودند،  اعدام شدند.»

شایسته وطن‌دوست می‌گوید: «بعد از ظهر  ۸ مرداد، ۲۰ نفر و حوالی ساعت ۲ بعد از نیمه‌شب ۹ مرداد، بقیه را از اون بند بردند؛ شهین جزو این گروه دوم بود. اتفاقا آخرین لحظه من با شهین حرف زدم؛ از کنار پنجره و در حالی که اونها هنوز چادر سرشان می‌کردند. ازش پرسیدم که شما رو کجا می‌برند. من در دلهره بودم ولی اصلا فکر نمی‌کردم برای اعدام باشد من بیشتر به اینکه اینها رو می‌برند و من تنها می‌مانم فکر می‌کردم.»

شایسته وطن‌دوست اعتقاد دارد که شهین را همان شب ۹ مرداد اعدام کردند اما مطمئن نیست که شهین و سایر زنان اهل بندر انزلی را در رشت اعدام کرده‌اند یا در بندر انزلی. او می‌گوید که به خانواده شهین و سایر خانواده‌های بچه‌های بندر انزلی سنگ قبری در گورستان بندر انزلی به عنوان مکان دفن فرزندانشان نشان داده شده است؛ برخی از خانواده‌ها هیچ‌گاه آن سنگ قبرها را به عنوان گور فرزندانشان نپذیرفته‌اند.

شایسته وطن‌دوست در مصاحبه با عدالت برای ایران از منابع موثق نقل قول می‌کند: «برای مادر شهین یک کسی یک جعبه شیرینی برده بود و گفته بود قبل از اعدام با دخترت ازدواج کردم.»

مرجع‌ها:

۱-خوش‌ذوق، محمد (۱۳۸۲) جنایت عظیم، کابوس بلند تیز دندان: خاطرات زندان، شیدا، بهروز، سوئد: نشر باران ۱۳۸۲، سوئد ص ۷۷

۲- زندانیان به این گروه «ملی‌کش» می‌گفتند.

۳-خوش‌ذوق، محمد، همان، ص ۱۹۱

*آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ خرداد ۱۳۹۷*

منبع: وب‌سایت عدالت برای ایران